این روزا انگار حافظ به دادم میرسه روزی چند بار شعری ازش رو میخونم و به این فکر میکنم چرا قبلا این کارو امتحان نکرده بودم. خلاصه که خوندن اشعارش برام لذت بخش تا جایی که میفهمم. قسمتهاییم که نمیفهمم از اینترنت استفاده میکنم یا زمان میدم به خودم تا سوادم بالاتر بره تا بتونم بفهممشون.
you kinda won't believe itمیخوام بنویسم از همه چیز.از کارهایی که انجام میدم ،هدفهام ،روز مرگیام ،کتابهایی که میخونم، از عقایدم ، از فیلمها،از اتفاقای روزانم ،از هرچی که تو ذهنم میاد، حتی عکسهام .میخوام تمرین کنم و نترسم از بیان کردن .از قضاوتها و تفکراتی که ممکنه در موردم بشه.میخوام بنویسم از راهی که پیش رومه از امروزم ،که هم بدونم کجا میخوام برم و هم یه جایی ثبت بشه برای وقتهایی که ممکنه از یادم بره. همیشه با اسم ناشناس بودم.درسته یه چیزاییو نمیتونم بنویسم اما تصمیم گرفتم واقعی باشم.
you kinda won't believe itمیخوام بنویسم از همه چیز.از کارهایی که انجام میدم ،هدفهام ،روز مرگیام ،کتابهایی که میخونم، از عقایدم ، از فیلمها،از اتفاقای روزانم ،از هرچی که تو ذهنم میاد، حتی عکسهام .میخوام تمرین کنم و نترسم از بیان کردن .از قضاوتها و تفکراتی که ممکنه در موردم بشه.میخوام بنویسم از راهی که پیش رومه از امروزم ،که هم بدونم کجا میخوام برم و هم یه جایی ثبت بشه برای وقتهایی که ممکنه از یادم بره. همیشه با اسم ناشناس بودم.درسته یه چیزاییو نمیتونم بنویسم اما تصمیم گرفتم واقعی باشم.
2776 : من و دنیا ، شما و همه...میخوام بنویسم از همه چیز.از کارهایی که انجام میدم ،هدفهام ،روز مرگیام ،کتابهایی که میخونم، از عقایدم ، از فیلمها،از اتفاقای روزانم ،از هرچی که تو ذهنم میاد، حتی عکسهام .میخوام تمرین کنم و نترسم از بیان کردن .از قضاوتها و تفکراتی که ممکنه در موردم بشه.میخوام بنویسم از راهی که پیش رومه از امروزم ،که هم بدونم کجا میخوام برم و هم یه جایی ثبت بشه برای وقتهایی که ممکنه از یادم بره. همیشه با اسم ناشناس بودم.درسته یه چیزاییو نمیتونم بنویسم اما تصمیم گرفتم واقعی باشم.
2776 : من و دنیا ، شما و همه...میخوام بنویسم از همه چیز.از کارهایی که انجام میدم ،هدفهام ،روز مرگیام ،کتابهایی که میخونم، از عقایدم ، از فیلمها،از اتفاقای روزانم ،از هرچی که تو ذهنم میاد، حتی عکسهام .میخوام تمرین کنم و نترسم از بیان کردن .از قضاوتها و تفکراتی که ممکنه در موردم بشه.میخوام بنویسم از راهی که پیش رومه از امروزم ،که هم بدونم کجا میخوام برم و هم یه جایی ثبت بشه برای وقتهایی که ممکنه از یادم بره. همیشه با اسم ناشناس بودم.درسته یه چیزاییو نمیتونم بنویسم اما تصمیم گرفتم واقعی باشم.
2775 : توهم دانشمیخوام بنویسم از همه چیز.از کارهایی که انجام میدم ،هدفهام ،روز مرگیام ،کتابهایی که میخونم، از عقایدم ، از فیلمها،از اتفاقای روزانم ،از هرچی که تو ذهنم میاد، حتی عکسهام .میخوام تمرین کنم و نترسم از بیان کردن .از قضاوتها و تفکراتی که ممکنه در موردم بشه.میخوام بنویسم از راهی که پیش رومه از امروزم ،که هم بدونم کجا میخوام برم و هم یه جایی ثبت بشه برای وقتهایی که ممکنه از یادم بره. همیشه با اسم ناشناس بودم.درسته یه چیزاییو نمیتونم بنویسم اما تصمیم گرفتم واقعی باشم.
کفش مردانه Adidas مدل VERISA (مشکی زرد)گاهی احساس میکنم تمام کارایی که انجام میدم اهمیتی ندارن. گاهی این فکر تو سرم میاد که بهم میگه خوب که چی. حالا مثلا فرانسوی هم یاد گرفتی تهش چی میشه یا بری فلسفه مگه چه کار شاقی هست خودتو بکشی ایا بشی ایا نشی نهایتش هیچی.
2774 : مائده ای که میخواهد بفهمد فهمیدن یعنی چه؟نمیدونم تا حالا برات پیش اومده خاطرات بد یهو به ذهنت هجوم بیارن یا نه. من تو همچین وضعیتیم گاهی از خودم متنفر میشم که نمیتونم فراموش کنم برای همیشه. گاهی مقطعی از ذهنم فراموش میشه اما باز بعد یه مدت شاید با تجربههای مشابه برام تداعی میشن. یا وقتی کار مهم دارم این اتفاق میفته مثل الان که باید تمرکز داشته باشم روی کتابم اما مدام یه چیز سمج میخواد همه تمرکزمو ازم بگیره. نمیدونم چه واکنشی باید نشون داد. فکر میکنم یا باید بجنگمو ردش کنم از ذهنم که خیلی انرژی میگیره یا بهش فکر کنم و بذارم گوشهی ذهنم بمونه تا کمرنگ بشه. در هر صورت کارمو مختل میکنه.
2774 : مائده ای که میخواهد بفهمد فهمیدن یعنی چه؟امروز روز خوبی بود. اول این که یه بار سنگین از رو دوشم برداشته شد. کتابی که از یکی از دوستام گرفته بودم خیلی خیلی قبل پیش رو پس دادم اصلا نمیشد ببینمش که بخوام کتابو پس بدم. یکی از دوستای هنرستانم بود. وقتی دیدمش تازه فهمیدم چقدر دلتنگشونم.
یا صاحب الزمان(عج) ادرکنیتعداد صفحات : 5