این روزها خوابم زیاد شده. خیلی زیاد. اصلا مهم نیست که چقدر خوابیده باشم باز خوابم میاد و خواب آلودم. امیدوارم این روزهارو زودتر پشت سر بگذارم. دلم برای مائدهای که چهار صبح بیدار میشد تنگ شده. ولی خب این دلیل نمیشه باقی روزو به خاطر این که زود بیدار نشدم نادیده بگیرم. این روزا روزم دیر شروع میشه و دیر به اتمام میرسه. به امید این که همه چیز دوباره سرجای خودش قرار بگیره.
من تا جایی که خودمو مورد ارزیابی قرار دادم و متوجه شدم معایب زیادی دارم که بهشون واقفم. ولی مگه واقف بودن کافیه. باید تغییرشون بدم. چند وقت هست خیلی حساس شدم. تا حدودی شاید بدبین شدم. گاهی نازک نارنجی میشم. بعضا هم تنبلی میکنم. یعنی دستم سخت به کارام میره. دلم میخواد معایبمو هرجوری که میشه تغییر بدم. به نظرت میتونم؟
دلم نمیخواد حساسیتم باعث بشه زود از چیزی ناراحت بشم و همه چیزو بندازم گردن خودمو بگم. تقصیر منه . زود نباید انگشت اتهامو سمت خودم بگیرم. از یه طرف نازک نارنجی شدم و زود شاید ناراحت میشم سر چیزهای مسخره که خودم آگاهم و حرفی نمیزنم به بقیه. بدبینی هم که جای خود نکته مثبتی نمیبینم نه در خودم نه در چیزهای دیگه یعنی زود اون وجه منفی رو نگاه میکنم نه مثبت شرایط یا کارها یا آدمهارو. تنبلیم که میدونم این روزها تمامو کمال تقصیر من نیست یسری مسائل چه مربوط به بیماری چه شاید شوکهایی که از سر گذروندم روم تاثیر داشته واسه همین دستم به انجام کارام نمیره.
اینها مهم نیستن مهم اینه من میخوام تغییرشون بدم. حالا چجوری؟ راستش نمیدونم احتمالا با سرتقی دقیقا برعکسشو انجام بدم. دلم میخواد چیزی باشم که دلم میخواد و این هم خب آسون نیست.
خب این تغییر به مرور زمان مشخص میشه باید صبر کرد و دید. میخوام شادتر هم باشم. کارهامو بالذت انجام بدم. دلم میخواد تمام وقتمو بذارم روی کارهام کارهایی که دوسشون دارم دلم نمیخواد وقت هدر بدم و تو بی حالی و خواب آلودگی بگذرونم دلم میخواد تمام روزمو پشت میزم بگذرونم و حتی یک ثانیه هم از دست ندم. تو میدونی که چقدر برام مهمه. مهمه که پرکار بشم و همین پرکاری باعث شاد بودنم هم میشه. ادم وقتی کار نمیکنه انگار یه وزنه سنگین به زندگی کردنش وصله که نمیزاره راحت باشه مدام فکرش پی کارهاش و ناراحت از تنبلیش هست.
از الان قراره سبک زندگیم تغییر کنه. خیلی چیزها حتی جدای از چیزهایی که گفتمو میخوام عوض کنم. دلم میخواد ویژگیهای خوبم پررنگ تر بشن. دلم میخواد تا قبل از دانشگاه رفتن خودمو آماده کرده باشم یک ثانیه رو هم نباید از دست بدم. امسال سال مهمیه. من باید نه فقط عادتها و خصوصیتهای خوب یا بدم تمرکز کنم که کارهای دیگهای هم هست. روزهامو جدی تر باید کار کنم. مطالعاتم باید بیشتر و هدفمند تر باشه این یه سال باید خودمو بکشم بالا چون بعدش شاید دیگه این زمانی که این روزا دارمو نداشته باشم. خوبه من مهارو دیدم وگرنه همینجوری میگذروندم. مقطع سخت تری هست به هر حال یسری کار دیگه اضافه میشه و رو دوش آدم میاد. پس بزن بریم که فقط ۱۳ ماه مونده. ۱۳ ماه برای کار کردن و بهتر شدن. مطمئنم که از پسش بر میام.