این روزا انگار حافظ به دادم میرسه روزی چند بار شعری ازش رو میخونم و به این فکر میکنم چرا قبلا این کارو امتحان نکرده بودم. خلاصه که خوندن اشعارش برام لذت بخش تا جایی که میفهمم. قسمتهاییم که نمیفهمم از اینترنت استفاده میکنم یا زمان میدم به خودم تا سوادم بالاتر بره تا بتونم بفهممشون.
بارها گفتهام و بار دگر میگویم
که من دلشده این ره نه به خود میپویم
در پس آینه طوطی صفتم داشتهاند
آن چه استاد ازل گفت بگو میگویم
من اگر خارم و گر گل چمن آرایی هست
که از آن دست که او میکشدم میرویم
دوستان عیب من بیدل حیران مکنید
گوهری دارم و صاحب نظری میجویم
گر چه با دلق ملمع میگلگون عیب است
مکنم عیب کز او رنگ ریا میشویم
خنده و گریه عشاق ز جایی دگر است
میسرایم به شب و وقت سحر میمویم
حافظم گفت که خاک در میخانه مبوی
گو مکن عیب که من مشک ختن میبویم
حافظ